دومِ سپتامبر :)

ساخت وبلاگ

با سرعتِ برگ و باد داشت میگذشت این تابستون. ولی شهریور با سرعتِ نور داره میگذره و من مثلِ کایوت توی کارتونِ میگ میگ شدم که وایستاده کنارِ جاده و شهریور مثلِ کوکو دونده (رودرانر) توی یه لحظه از جلوی چشمم میگذره و میگه میگ میگ الی! میگ میگ! :دی باورم نمیشه که یک سومِ این ماه پرید و من هنوز هیچ کاری نکردم! به لیستِ باورنکردنی هام خوابِ دیشبم رو هم باید اضافه کنم که پشتِ بوم بودیم و شهر و چراغاش زیرِ پاهامون. میگفت امشب شهاب بارون هست، نری پایین. بشین باهم ببینیم. نمیشناختمش. فقط حرفاشو یادم میاد. داشتم فکر میکردم این کیه که اینقدر زود پسرخاله شده، دیدم عه شروع شد! جذاب ترین چیزی بود که میشد توی خواب دید. یه منحنی تو آسمون روشن میشد و تو محوِ تماشاش میشدی، تا میومد خاموش بشه یکی دیگه روشن میشد و تو سرت مدام بینِ منحنی های درخشان و دوست داشتنی میچرخید! دوست نداشتم بیدار شم، تا ابد میتونستم فقط همین خواب رو پلی کنم و ببینم و لذت ببرم! ولی با صدای تلفن بیدار شدم و بعدشم پروسه ی شنبه ی خود را بسازیم و صبحانه بر بدن بزنیم شروع شد!

.

.

باید بگم که خیلی سخته که مامان از این نون ها درست کنه و من فقط نصفِ یکیشو بخورم چون عروسی داریم! -_-

++ ترمِ قبل به حدی چارت بندی رو ریختم به هم و یه درس از ترمِ 5 برداشتم و پاس کردم و یه درس از یه ترمِ دیگه، الان دیگه نمیتونم درست حسابی انتخاب کنم. باید کلی واحد با ترم بالایی ها و پایینی ها بردارم که تایمشون هم خوب نیست و حکایتِ خودم کردم که...! بعله!

+++ حساسیتِ فصلی باید تو اردیبهشت باشه و تو فصلِ بهار، ولی نمیدونم من چرا به هوای شهریور حساسیت دارم! ینی یه جوری عطسه میکنم که کم مونده هر کدوم از اندام های بدنم از حلقم پرت شن بیرون و بچسبن به دیوار! -__- میدونم! حالِ منم به هم خورد! تحمل بفرمایید :))

++++حالِ دلتون خوب و هفته تون پربار و دوست داشتنی :)

:)...
ما را در سایت :) دنبال می کنید

برچسب : سپتامبر, نویسنده : flife-ahead6 بازدید : 71 تاريخ : سه شنبه 14 شهريور 1396 ساعت: 18:57