هندونه نصف شب :)

خب پرواز جان فرمودند هندونه میخورن و منم پا شدم رفتم آوردم بخورم! (عبارت فوق چند تا جمله داره؟ ۲ نمره!)

+ کلاً من یه مدلی ام که همیشه ی خدا کارامو میذارم بمونن دقیقه نود :| مثلا الان دارم درس میخونم واسه امتحان فردا، بعد دلم نمیاد برم بخوابم. هی میگم خب یه ساعتم بخونم بعد میخوابم :)

یکی از اخلاقای بدم همینه. اونقدر لفتش میدم که کاریو شرو نکنم وقتی ام شروع کردم دیگه دلم نمیاد تموم کنم :دی

+ خدا امتحان فردا رو بخیر بگذرونه صلواااات :)

+ وقتی پای پسر عموم در طول پنج ماه، دوبار از دو ناحیه ی نزدیک به هم میشکنه، به عجایب خلقتِ این خونواده ایمان میارم! :/

+ دارم به این فکر میکنم که همه چی زیرِ سرِ یه انگیزه س. هرچند درسی که دارم الان میخونم به هدفم ربط نداره، ولی این موقع شب بخاطر یه انگیزه نشستم پشت میز و دارم میخونم.. جرقه ی همه چی همین انگیزه س. همون دلیلی که باعث میشه ۳ بخوابم و ۷ بیدار شم! جیب هاتان پر انگیزه مثلا! :دی

+ رنگ و روی هندوانه چنگی به دل نمیزنه ولی طعمش خوب بود :)

+ کم مونده به سحر. اگه بیدار میمونید ما رو هم دعا کنید. خیلی محتاجیم..

+ امروز از اول تا آخر برنامه ماه عسل گریه کردم. اشک شوق از اووون همه جنگجویی، از اون همه مقاومت، از اون همه فداکاری.. دلم میخواد یه روزی بیاد، مامانم مثل مامانِ الهه بهم افتخار کنه.. میدونم همین الانشم خیلی دوسم داره. ولی یه روزی بیاد که بتونم جبران کنم یه ذره از این کوه محبت رو :)

+ شب بخیر :)