از سالِ اولِ راهنمایی هم کلاسی بودیم. تا پیش دانشگاهی که کنکور راهِ ما رو جدا کرد..
اون پزشکی تبریز قبول شد و من موندم پشت کنکور. یه دختر فوق العاده زرنگ و باهوش که کاری
به کار کسی نداشت و اکثر مواقع درس میخوند.. خیلیم خوش قیافه و دوست داشتنی بود..
میدونی معمولاً تولد آدما یادم نمیره. ولی دور و برِ خودم کسیو ندارم ک شبیه من باشه :)
الان ک داشتم تایپ میکردم دلم طالبی خواست :|
بگذریم. دیروز با اینکه یادم بود تولدشه ولی اونقدری سرم شلوغ بود ک نشد پی ام بدم.
در واقع یه عالمه حرف ننوشته دارم ک وقت نمیشه بیام و یه پست بلند بنویسم.
همین الانم دراز کشیدم و دختر خالم تو هال منتظره برم بهش درس یاد بدم -_- بگذریم..
خلاصه بهش پی ام دادم و تولدشو تبریک گفتم. احساس میکنم خوشحال شد :)
.
:)...
ما را در سایت :) دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : flife-ahead6 بازدید : 64 تاريخ : جمعه 22 ارديبهشت 1396 ساعت: 12:28