به زور ما ۵ نفرو فرستادن جایی که حنابندونِ عروس بود. غرزنان سوارِ ماشین شدیم و رفتیم و دیدیم نه! ما هم دلمون میخواد پیشِ بقیه باشیم. این شد که شام رو دادن و دِ برو که رفتیم :دی زنگ زدیم یکی از پسر عمه ها اومد دنبالمون. سوارِ ماشین شدیم و مزخرف ترین آهنگ ممکن رو پلی کردیم. هو میکشیدیم و همراهِ آهنگ میخوندیم و دست میزدیم. اگه دیشب یه ماشین مشکی دیدین که ۵ تا دختر توش بودن و نیششون تا بناگوش باز بود ,بامدادِ,بیسو,سومِ,شهریور ...ادامه مطلب